دانلود آهنگ استوری 3 از محمدرضا عشریه
23آهنگ جدید استوری 3 از محمدرضا عشریه
Mohammad Reza Oshrie | Story 3
متن آهنگ محمدرضا عشریه به نام استوری 3
متن موزیک استوری 3 از محمدرضا عشریه
به قول عمو حسن که می گفت
اون کسی که گریه میکنه حالش خراب نیست
اون کسی که گریه نمیکنه حالش خرابه
مثل اون دیوونه ای که تو راه تیمارستان میگفت
برگرد خوب میشم
ولی اون هیچ وقت خوب نشد
تو که شاهد بودی عمو حسن
من ندارم اون کسی رو که بخواد به قلب من رحم کنه
نه ندارم دیگه اون دیوونه رو که منو درکم کنه
من نباشم همه چی خوبه برات
دل صد تا دیگه میکوبه برات
دی ماهی غد و زود رنجی که کوچیک میشد
خیلی برات درد و بلات
میبینمت میلرزه بدنم خدا منو زده تو نزنم دم چشمات گرم
د آخه نوکرتم با مرام یه کاری نکن که از پا درام
دم چشمات گرم دم چشمات گرم
قول میدم نظرات بدو زیر پستات ببینی
با اینکه بلاکم منو توی استوریای دوستات ببینی
قول میدم که پیشرفت کنم زیاد
با دست گل بیای برج میلاد
حسم میگفت زود آشتی کن باهاش
دیگه دروغ نمیگه قول میده
تو که دیشب زود خوابیدی پس
چرا نفسات بوی الکل میده
میگفتن که حساس نشو اون عادت داره که
به همه گل میده دیگه دروغ نمیگه قول میده
پس چرا نفساش بوی الکل میده
خیلی چیزارو با چشم دیدم ترسیدم بخشیدم
اشک توی چشام جمع میشد اما باز خندیدم
خیلی چیزارو به روت نیاوردم
که نفهمی من فهمیدم
نمیشه که از تو دل بکنم
هنوز عاشق توعه لجنم
دم چشمات گرم
د آخه نوکرتم با مرام
یه کاری نکن که از پا درام
دم چشمات گرم دم چشمات گرم
قول میدم نظرات بدو زیر پستات ببینی
با اینکه بلاکی منو توی استوریای دوستات ببینی
قول میدم که خواننده شم دیگه
آدم بشم دیگه
دوستندارم بازنده شم دیگه
قول میدم دیگه تو حاشیه نرم
قول میدم کسی که دوسش دارمو
دیگه تو جمع رفیقام نبرم
قول میدم سفره دلمو
دیگه پیش هرکس و نا کسی وا نکنم
قول میدم عمو حسن
برداشت سوم
یه جور عجیبی رفتی دیگه برنگردی
تا دیدی که من جذبت شدم دیدم که سردی
من از دست توعه دیوونه هیچ خیری ندیدم
اما میدونم که یه روزی دست از پا دراز تر برمیگردی
اشکم میاد بی اختیار به زندگی شدم بی اشتیاق
تو که نمیتونی عوض شی و منم خسته از تموم
بی فکریات و اون سلفیات تو عشق بودم بی احتیاط
تو عشق بودم بی احتیاط
واسه یه بارم که شده با خودت رو راست باش
هرکی و تو زندگیت نیار یخورده با کلاس باش
یه روزی اسیر غم ها میشیو از شلوغی زیاد تنها میشیو
با این روندی که در پیش گرفتی نامید از فردا میشیو
میبینمت میلرزه بدنم خدا منو زده تو نزنم دم چشمات گرم
د آخه نوکرتم با مرام یه کاری نکن
که از پا درام دم چشمات گرم دم چشمات گرم
خیر سرش با معرفت بودش یه روزی
حالا باید با رفتنش عمری بسوزی
من دیگه اون آدم سابق نمیشم هیچ وقت
خوشبین نباش شاید که برگرده یه روزی
دلم میخواد عذابش بدم بیچارگی رو یادش بدم
دو سه سالی باش زندگی کردم
بی رحمی و تو ذاتش دیدم تو فالش دیدم
نمیمونه نمیتونه باشه میرم
اشکم میاد بی اختیار به زندگی شدم بی اشتیاق
تو که نمیتونی عوض شی و منم خسته از تموم
بی فکریات و اون سلفیات تو عشق بودم
بی احتیاط تو عشق بودم بی احتیاط
واسه یه بارم که شده با خودت رو راست باش
هرکی و تو زندگیت نیار و یخورده با کلاس باش
یه روزی اسیر غم ها میشیو از شلوغی زیاد تنها میشیو
با این روندی که در پیش گرفتی نامید از فردا میشیو
دیدگاه خود را بگذارید